نمی دونم از کجا شروع کنم قبلا گفتم نه قلم خوبی دارم ونه تو نوشتن مطالب ذوقی مخصوصا اگرمطلب یا نوشته من در مورد پیرعشق اقاسید عزیز باشد ولی چی کار میشه کرد دلم باز هوایی شده باز تو اطاقم خلوت کردم ونوای بهشتی سید رو دارم گوش میدم
/جوونا جوونا چشمی که گناه نکنه جمال علی اکبر رو میبینه چشمی که به نامحرم نگاه نکنه جمال قاسم رو میبینه چشم پاک می خواد اینارو ببینه/
تا اونجا که می تونم سعی می کنم از سید نگم یا ننویسم چون اصلا در خودم نمیبینم وقلمم رو در حدی نمیبینم که از این پیر عشق و استاد عزیزم بنویسم همش خودم رو با وب هایی که برا سید می نویسند اروم می کنم با خوندن مطالبشون با دیدن عکسهای سید عزیز ....... ولی نمی دونم امروزبد جوری هوایی شدم گفتم یه کم از عشق و ارادتم به استاد عزیزم به این پیر عشق بنویسم می دونم خیلی ایراد داره نوشته من از لحاظ فنی .خیلیم ضعیفه . ولی خوب از دلم برخاسته وامیدوارم سید قبول کنه ...........................
چند کلامی با سید عزیزمون:
سید دیگه نوای بهشتی تو رو نمیشنویم که مادرو صداکنی خوش به حال شهدا خوش به حال بابام/ عمو احمد/شهدای دیگه الان تو جلودارشونی وباهم سینه زنان به زیارت مولا می رین می دونم خیلی گناه کارم بارم سنگینه و ..... ولی چی کار کنم دل خوشم به دعای خیر بابا عمو احمد و شما خیلیم امیدوارم راستی سید پیش ارباب یه اسمی از این سگ روسیاه ببر بگو مولااااااااااااا...................
خدا یا خودت از دلم با خبری خودت میدونی چی می خام دلم گرفته به قول یکی از عزیزا بال عروجمون بسته وزمینی زمینی شدیم و دلبسته به این دنیای پوچ خیلیم کارمون گیره ولی چی کار میشه کرد عاشقیم عاشق ارباب خدا یا بحق این عشق به حق این مولای مظلوم
مارو هم به کارون شهدا برسون که پشت سر اونا با سید هم نوا بشیم و سینه زنان وبا ذکر مادر مادر به زیارت ارباب بریم .................